تکه هایی از یک کل منسجم
شاید زندگی پیدا کردن بخشهایی از خودمان در تکهتکههایی از یک کل منسجم است.»
پونه مقیمی اولین کتابش رو با این جمله شروع کرده. همینطور که از این جمله و اسم کتاب مشخصه، کتاب سعی بر این داره که تکههایی از خودمون رو که گم کردیم، یا جایی در گذشته جا گذاشتیم پیدا کنیم. «شاید زندگی تلاشی برای منسجم شدن و پیدا کردن بخشهای بیشتری از خودمان است و در این تلاش مدام با اتفاقات زندگی مواجه میشویم. این کتاب تکههایی از یک کل منسجم است. کلی که هنوز تکمیل نشده اما در مسیر پیدا شدن و بیرون آمدناز ابهام است. شاید این کتاب بتواند بخشهایی از درونِ شما را بیدار کند و به پیدا شدن بخشهای گمشدهتان کمک کند.»
کتاب نُه فصل داره و در هر فصل در بخشهای کوتاه و بیشتر یک صفحهای به موضوعات مختلف پرداخته شده. بنا به گفته خود نویسنده متن جوری نیست که حتما پیوسته خونده بشه، یعنی کتاب جوری نوشته شده که شما هر صفحهای رو باز کنید میتونید اون بخش رو بدون نیاز به مطالب قبلی مطالعه کنید. خانم مقیمی سه سال وقت گذاشتن برای نوشتن کتاب و مدعیان که مطالب بر پایه علم روانکاوی نوشته شده، البته گوشزد هم کردن به مخاطبانشون که این کتاب حکم درمان نداره!
در آخر هم بگم که این کتاب شبیه کتابهای روانشناسی جدید مثل «هنر شفاف اندیشیدن» و «خودت رو به فنا نده» هست.
▫️#چند_سطر_کتاب
ما هر آنچه در درونمان هست را به دنیای بیرونمان نسبت میدهیم و فرافکنی میکنیم. خاصیت آدمی این است. وقتی حالِ ما خوب است ترافیک سخت به نظر نمیرسد. عاشق که میشویم برف و باران بهترین حس دنیا را دارند. وقتی حالِ ما بد است، حس میکنیم دلِ دنیا هم گرفته است. بارانهایش از غم آسمان هستند و خورشید از اجبار میتابد. وقتی حالِ ما خوب است، آدم روبهرویمان بهترین آدم دنیا است و وقتی حال ما بد... نگاه ما به دنیا، به آدمها و اتفاقها، به جهانِ درونی ما برمیگرددو ما دنیا را از لنز ادراک خود میبینیم. ادراک ما آینهی تفکرات، عقاید و تجربیات گذشته ما است. هر چه آشفتگیهای درونی ما بیشتر باشد، دنیا برای ما ناامنتر و نابسامانتر است. هر چه دنیای درونیمان با خود قضاوتگر و نامهربانتر باشیم، آدمها و روابطِ هم به صورت عجیبی تمام این ویژگیها را نشان میدهد. با ما نامهربان هستند و قضاوتگر. هر چه رابطهی ما با خود سالمتر باشد، آدمها را راحتتر میپذیریم و آدمهای مهربانتر و همدلتری را تجربه خواهیم کرد.
ص138