باشگاه پنج صبحی ها
معرفی: رویا لگزیان
سلام کلیدریهای عزیز. کتاب انتخابی من در بهمنماه باشگاه پنجصبحیها از رابین شارما میباشد. همانطور که از اسم کتاب پیداست در مورد افرادی است که به سحرخیزی علاقهمند هستند. اسم کتاب بسیار ساده است اما موضوع کتاب بسیار جالب و هیجانانگیز است ... داستان از جایی شروع میشود که بانوی کارآفرین و هنرمندی در یک سخنرانی شرکت میکند و در سالن سخنرانی اتفاق عجیبی میافتد که باعث می شود ایندو در بیرون از سالن همایش به گفتگو بپردازند و با شخص سومی که زندگی آنها را دگرگون میکند آشنا شوند.
◀️قسمتی از متن زیبای کتاب
سه همقطار باقی آن بعدازظهر به یاد ماندنی را به شنا، آوازخوانی و حرف زدن گذراندند. آن شب میلیاردر مراسم شام فوقالعادهای روی ساحل جلوی خانهاش ترتیب داد که با مشعلهای بلند و فانوسهای شیریرنگ و هزاران شمع نورافشانی میشد. میز چوبی طویلی با زیباترین رومیزی و سینیهای حاوی غذاهای لذیذ روی خود جا داده بود.
سخنران هم در این ضیافت حاضر شد. حتی خدمتکاران فوقحرفهای و بسیار مهماننواز هم به آنها ملحق شدند. همه چیز به غایت سورئال و همینطور خاص. برای یک لحظه کارآفرین به ارزش این شب اندیشید. و به یاد نقلقولی افتاد که پدرش روی در یخچال خانهشان چسبانده بود. جملهای از دیل کارنگی که میگفت:
"یکی از غم انگیزترین چیزهایی که درباره ذات بشر می دانم این است که همه ما زندگی کردن را به تعویق میاندازیم همه ما رویای باغ رُزی را در افق داریم به جای آنکه از تماشای رُزهایی لذت ببریم که همین امروز بیرون پنجره خانهمان باز شدهاند."
🕔باشگاه پنج صبحیها، رابین شارما