یادت هست؟
نویسندهی پرفروش نیویورک تایمز، آمازون، یواسای تودی، وال استریت ژورنال و پابلیشرز ویکلی، پزشک متخصص آسیب مغزی است. آثار او بارها در فهرست بهترین کتابهای ویراستاران آمازون قرار گرفته و برندهی جایزهی بینالمللی نویسندگان ژانر تریلر برای بهترین کتاب شدهاند. نشر نون پیش از این دو رمان هیچوقت دروغ نگو و بخش دی را از این نویسنده منتشر کرده است.
«به مردی که خودش را شوهرت معرفی میکند، اعتماد نکن.»
تِس اِستربل چهرهی خود را تشخیص نمیدهد. نمیتواند خانهاش را بشناسد. اتاقخوابش ناآشناست و نمیتواند غریبهی خوشتیپی را که کنارش است به خاطر بیاورد. غریبهای که ادعا میکند شوهرش است.
تس نامهای را میخواند که با دستخط خودش و در یکی از معدود روزهای خوبش نوشته شده بود و زندگی فعلیاش را برایش توضیح میدهد: یک سال پیش یک تصادف رانندگی وحشتناک کرده بود. حالا هر روز صبح بیدار میشود و نمیتواند تا حدود ده سال پیشش را به یاد بیاورد. که این زمان شامل مراسم عروسیاش هم میشود.
چارهای ندارد جز اینکه زندگی جدیدش را بپذیرد و امیدوار باشد که حافظهاش را به دست بیاورد. آخر چرا باید به نامهای که برای خودش نوشته شک کند؟ یا به مرد مهربانی که توی عکس عروسی و عکسهای روی کمدش هست و به نظر میرسد که حقیقتا به سلامت و رفاهش اهمیت میدهد؟
سپس پیامکی در تلفن همراهش دریافت میکند. پیامی که همهچیز را تغییر میدهد: «به مردی که خودش را شوهرت معرفی میکند، اعتماد نکن.»