چوب نروژی (جنگل نروژی) - کلبه کتاب کلیدر

چوب نروژی (جنگل نروژی)

فضای زنده‌ی کتاب، یک ژاپن غم‌انگیز، بارانی و دلگیر را نشان می‌دهد که رنج و بیماری انسان‌های آن به گونه‌ای دلنشین با عشق درمی‌آمیزد.

 هر کتابی که تا به حال از هاروکی موراکامی خوانده‌اید کنار بگذارید و با نگاه متفاوت این نویسنده در چوب نروژی آشنا شوید.
این کتاب از آن دسته کتاب‌هایی است که قطعا باز هم مرورش می‌کنم و آن جوهره‌ی عمیق، آن درد ملموس و تهی بودنی که اولین بار احساس کردم هرگز قرار نیست با کتاب دیگری جایگزین شود.

«تورو واتانابه» پسر محصل ژاپنی که تنهایی خود را در خوابگاه می‌گذراند شخصیت عجیب و البته جذابی دارد که حاصل رنج‌های دردناک گذشته است. سیر زندگی، جوانی و آشنایی او با انسان‌ها، حسرت‌ها و خاطرات عاشقانه‌ی او این داستان عمیق و به‌یادماندنی را تا ابد در ذهن شما حک می‌کند.

با خواندن این کتاب شما سطر به سطر با شخصیت‌های اصلی و فرعی داستان زندگی می‌کنید و به درد و رنج نزدیکان خود عمیق‌تر دقت می‌کنید.
عنوان کتاب (چوب نروژی) اسم آهنگی از گروه «بیتلز» است که آهنگ مورد علاقه‌ی شخصیت دختر داستان است و در بخش‌های زیادی از داستان به آن اشاره می‌شود.

چند سطر کتاب 

«جدایی را تاب نمی‌آوردیم. پس اگر کیزوکی زنده می‌ماند، مطمئنم کنار هم می‌ماندیم، یکدیگر را دوست می‌داشتیم و رفته رفته غمگین می‌شدیم.»
«غمگین؟ چرا غمگین؟»
نائوکو انگشت‌هایش را چند بار لای موهایش کشید. گل سر را باز کرده بود و وقتی سر پایین می‌آورد، موها به صورتش می‌ریخت.
سر بالا آورد و چشم در چشمانم دوخت. «چون مجبوریم چیزی را که از دنیا وام گرفته‌ایم به آن برگردانیم. درد بالغ شدن. وقت سررسید نپرداختیم، پس حالا باید تاوانش را بدهیم.»