معجزه های خواربار فروشی نامیا - کلبه کتاب کلیدر

معجزه های خواربار فروشی نامیا

 فکر می‌کردم شاید یه کتاب رمانتیک یا از این نوجوان‌پسندها باشه. ولی مگه ژاپنی جماعت می‌تونه ساده و سر راست بنویسه آخه؟!

حالا چرا پیچیده؟ چون این اتفاق ساده ـ حل مشکلات مردم توسط آقای نامیا ـ در یک روایت خطی اتفاق نمی‌فته و کمی چاشنی تخیل و جادو داره. و داستان زندگی آدم‌های مختلفی هم در این بین روایت میشه.

"معجزه‌های خواربار فروشی نامیا" شاید از برخی جهات شبیه به "کتابخانه نیمه‌شب" باشه، اما مهم‌ترین نکته‌ای که توی کتاب میشه بهش اشاره کرد، اینه که چطور دیگران رو درک کنیم؟! یا حتی خودمون رو! حرف‌هایی که بقیه به ما می‌زنن یا درد دل می‌کنن، سخته که بفهمی دقیقا مشکل چیه، اما آقای نامیا توی مغازه‌ی خواربار فروشی دقیقا همین کار رو می‌کنه. در واقع به مشتری‌ها کمک می‌کنه واقعیت مشکل خودشون رو ببینن.

 

از آن روز به بعد، دیگر هیچ‌وقت به خودم نگفتم کاش هرگز به دنیا نمی‌آمدم. مسیری که امروز من را به این‌جا رسانده، مسیر همواری نبوده، اما من با آگاهی از این‌که این درد یادآوری می‌کند چقدر زندگی ارزشمند است، استقامت کردم و آن را ادامه دادم. ص144