پیرانزی - کلبه کتاب کلیدر

پیرانزی

📘کتاب امروز
پیرانِزی

✍️ مهرنوش:
پیرانزی یک رمان فانتزی عجیبه! دنیایی که خلق کرده سرد و مرطوب و خوفناکه. نه اینکه موجودات ترسناک داشته باشه، نه. بلکه سرگذشت یک انسان تنهاست! "پیرانزی" در یک خانه زندگی می‌کنه که صدها تالار و راهرو داره و در آب محصوره. گاهی آب تا بخش‌هایی از خانه بالا میاد و اون مجبوره به تالارهای خشک پناه ببره. 
هیچ همدمی نداره به جز مجسمه‌های فراوان که تالارهای خانه رو پر کردن و "دیگری". دیگری مردیه که پیرانزی هر هفته به دیدارش میره تا مشاهداتشون رو باهم به اشتراک بذارن.

اما چرا پیرانزی و دیگری تنها در این عمارت عجیب زندگی می‌کنن؟ اون چیز خاصی به خاطر نداره و منابعش محدود هستن، اما دیگری گاهی بهش چیزهایی مثل کفش، ساندویچ، کیسه خواب و غیره می‌ده.

ارتباط این دو فرد نسبت به هم‌دیگه، و نسبت به جهان اطرافشون چیزهای مختلفی رو به ذهن خواننده میاره. کمابیش مثل "در انتظار گودو" ولی در قالب دیگه‌ای.

بعد از مدت‌ها، رمانی شگفت‌انگیز و خلاقانه اومده تا شما رو غافلگیر کنه و از دنیای معمولی دور بشید.

 چند سطر کتاب 

با اعتراض گفتم: «ولی نمی‌فهمم. من یه حافظه‌ی قوی دارم. هر تالاری رو که تا حالا دیدم، یادمه. اینجا هفت هزار و ششصد و هفتاد و هشت تالار وجود داره.»
«تو هرگز چیزی رو درباره‌ی هزارتو فراموش نمی‌کنی، به خاطر همینه که همکاری و کمک تو در انجام این کار برای من ارزشمنده، ولی تو بقیه چیزها رو فراموش می‌کنی. و البته زمان رو هم گم می‌کنی.»
وحشت زده گفتم: «چی؟»
«زمان. تو همیشه زمان رو گم می‌کنی.» ص67

🔹پیرانزی، سوزانا کلارک، پریسا موسوی، نشر میلکان