بازی های میراث
کتاب امروز
📕بازیهای میراث
✍️مینا
زندگی ایوری گرمبز دختر نابغهی دبیرستانی با یک خبر، یک نامه و یک دیدار به عمارت هاثورنها و چهار نوهی پسری او گره میخورد.
یک عاشقانهی متفاوت در عمارتی که معما و مرگ قصد امتحان او را دارد.
اگر یک روز صبح بیدلیل شما را به دفتر مدیر خواندند دست رد به سینهی سرنوشت خود نزنید. ایوری هم هرگز انتظار دیدن یک میلیاردر جذاب با چشمان خاکستری و نگاهی نافذ را نداشت.
گریسون هاثورن، وارث بر حق توبیاس بزرگ به نمایندگی از سه برادر دیگر خود دنبال دخترکی با نام ایوری گرمبز میگردد تا سر از راز وصیتنامهی شوکهکنندهی پدربزرگش درآورد.
چهار وارث متفاوت و جذاب هاثورنها در عمارت خود به انتظار دیدار دخترکی نشستهاند که یکشبه مالک میراث آنها شده است. دختری که تا به امروز نه او را دیدهاند و نه اسم او را شنیدهاند.
دختری که قرار است تمام معماهای کودکی تا برزگسالی پدربزرگ باهوش آنها را جلوتر از آنان حل کند.
احساسات درهم پیچیدهی شخصیتها، قوانین بازی، معماهای به دقت طراحی شدهی پدربزرگ، و رازهایی از گذشته، عمارت هاثورن را در خود فرو میبرد.
چند سطر کتاب
اگر به خاطر کلماتش نبود، صدایش به گوش خوشایند میآمد. زیر لب گفتم: «مردی که فکر میکنه همه چی رو میدونه. چه جدید.»
جواب داد: «دختری که زبون تندوتیزی داره.» چشمهای نقرهایش به من خیره شده و گوشههای لبش بالا رفته بودند.
پرسیدم: « تو کی هستی؟ و چی میخوای» چیزی درونم اضافه کرد، از من، از من چی میخوای؟
پسر گفت: « تنها چیزی که میخوام اینه که یه پیام برسونم.» به دلایلی که نمیتوانستم دقیق تشخیصشان دهم، ضربان قلبم تندتر شد.»
پیامی که ثابت شده رسوندنش از طرق عادی تا حدی دشواره.»
بازی های میراث، جنیفر لین بارنز، نجلا محقق، نشر نون