آرایش دشمن
🔸تصور کنید برای سفر کاری عازم کشور دیگری هستید در فرودگاه متوجه میشوید پروازتان تاخیر دارد از فرودگاه متنفرید و عصبی شدهاید بنابراین کتابی از کیفتان بیرون میآورید تا بخوانید که ناگهان مردی از راه میرسد و بی مقدمه و بدون توجه به عدم علاقه شما برای گفتگو، شروع به صحبت میکند، شما بدون آنکه بدانید قربانی بعدیاش شدهاید.
🔸آرایش دشمن رمانی کوتاه و دیالوگ محور از املی نوتومب است که اقتباسهای نمایشی زیادی هم داشته. آثار نوتومب همگی گزیدهگو و به دور از اضافات و پیچیدگیاند اما نثر او بسیار دلنشین و آراسته است. یک راست میرود سر اصل مطلب و شما از همان ابتدا به دل ماجرا راه مییابید.
چند سطر کتاب
«کتاب جالبی است؟»
ژروم با خودش گفت «بخشکی شانس! تو این وضعیت این مردک وراج هم حتما باید موی دماغم میشد؟»
با حالتی که انگار میخواست بگوید «دست از سرم بردارید!» گفت:
«اوهوم...»
«خوش به حالتان! من که نمیتوانم در مکانهای عمومی مطالعه کنم.»
آنگوست فکر کرد «به خاطر همین مزاحم آنهایی میشود که میتوانند.»ص14
آرایش دشمن، املی نوتومب، مارال دیداری، نشر چشمه