رودی به نام زمان
رودی به نام زمان
کتابی که باید در سکوت و به آهستگی خوانده شود تا بتوان نجواهای سحرانگیزش را در میانهی فریادها و خندههایش شنید.
وقتی ماریانوی جوان از شهر به جزیرهی آبا و اجدادیاش رهسپار میشود تا در مراسم تدفین پدربزرگش شرکت کند از سوی مادربزرگ و به سفارش جد ظاهرا مرحومش، مامور انجام مراسم میشود. تا اینجا همه چیز عادیست تا اینکه نویسنده با چیرهدستی عناصر رئالیسم جادویی را چاشنی داستان میکند و از دل واقعیتهای روزمره زندگی، جادو را بیرون میکشد. ما را همراه با ماریانو به رودی از زمان میکشاند که گذشته و حال و آینده در آن در هم پیچیدهاند و با هم حرکت میکنند. در این همراهی پرده از رازهای خانوادگی برداشته میشود و عمق معنای خانه در فرهنگ رنگین موزامبیک را نشانمان میدهد.
عمارت اجدادی ماریانو در میان فلاکتی که از خانههای اطرافش عیان است قد برافراشته و بزرگترین خانهی جزیره است که به آن نیومبا-کایا میگویند. هر دو کلمه به معنای خانه است و برای به دست آوردن دل اقوام، اینگونه نامگذاری شده. (یکی به لهجهی شمالیها و دیگری برای جنوبیها). اما مفهوم خانه همان است که پدربزرگ گفته: «خانهای که در آن به سر میبریم مهم نیست. آنجا که خانه در ما به سر میبرد مهم است.»
چند سطر کتاب
خوب است که آمدهای، ماریانو. با چالشهایی روبرو خواهی شد که از تو قویترند. رفتهرفته به معنای آنچه مردم در این حوالی میگویند پی میبری: هر مرد همهی مردهای دیگر است. و دیگران فقط زندگان نیستند. آنها کسانیاند که به آن سو گذر کردهاند، مردگان ما. زندگان صدا هستند، مردگان بازتاب صدا. تو داری وارد خانهات میشوی، اما بگذار خانهات وارد تو بشود... ص57
🔸از میا کوتو کتابهای "دیار خوابگردی" و "زیر درختچهی یاسمن"، به همین سبک و با ترجمهی روان مهدی غبرایی منتشر شده است.
📕 رودی به نام زمان، میا کوتو، مهدی غبرایی، نشر افق