سال گمشده ی خوآن سالواتی یرا
📗 سال گمشده خوآن سالواتی یرا
✍🏻 مینا
درست از همان روزی که سالواتییرا از اسب به زمین افتاد و بعد از دورهی عجیب درمان خود لال شد زندگی مرموز نقاش آینده شروع به ظاهر شدن کرد.
خوان سالواتییرا شخصیت عجیب و لال داستان نقاشی در خود فرورفته است که زندگی نه چندان ساده خود را در قالب نقاشی بر طومارهای کرباس در یک آلونک قدیمی و به دور از چشم همگان رسم میکرد. او هرگز فکر هم نمیکرد بعد از مرگ تبدیل به رازی وسوسه انگیز برای همگان شود!
اما زمانی که دو پسر او در تلاش برای نشان دادن نقاشیهای پدر از اتاقک او سر در میآورند و در هنگام عکسبرداری با جای خالی یک بخش از نقاشیها مواجه میشوند داستان آغاز میشود.
آن یک سال مرموز گمشده چه چیزی را در خود مخفی کرده است؟ آیا به خواست پدر ناپدید شده یا دزدیده شده است؟ چه چیزی انتظار آنها را میکشد؟
نکتهی عجیب و جالب نقاشیهای خوان در بینظمی اما مرتبط بودن و تبدیل اتفاقات به یکدیگر است. معنای نهفته در خطوط که سالواتییرا کلمات ناگفته خود را در آنها ریخته است و به شکلی عقدهها، احساسات و تمام زندگی او را در بر گرفته است. یک داستان متفاوت جذاب و تاثیرگذار که شما را با شخصیت اصلی داستان از ابتدای طومار تا انتهای آن درگیر میکند.
چند سطر کتاب
گمان میکنم چیز دیگری که او از هولت یاد گرفت، سوای درس رسمیاش، عشقی خاص به آزادی بود، شور حیات یا تنهایی خرسندانه. یک جور ساده کردن زندگی در حد نیازهای اولیه که اجازه میداد کارش را، بدون سد و مانعی، آنطور که دلش میخواهد انجام بدهد.
📗سال گمشدهی خوان سالواتی یرا، پدرو مایرال، فروغ منصورقناعی، نشر چشمه