امپیریوم 1 (خشم زاد:بخش اول)
📙کتاب امروز
امپیریوم 1 خشمزاد
مینا✍️
امپیریوم با یک صحنهی دردناک از خودکشی یک ملکه در برابر یک فرشته شروع میشود و شما را با سوالهایی ناتمام در دنیایی مملو از قدیسان، فرشتگان، انسانها، کاهنان و دو ملکهی سرنوشتساز رها میکند.
داستان، با مرگ و سفر در زمان یک نوزاد شاهدخت و پسرکی از تبار مسافران زمان (نشاندارها)، از همان اول، جاپای خود را در ذهن طرفداران کتابهای فانتزی عاشقانه محکم میکند.
دو ملکه باید برگزیده شوند. باید ظهور کنند و سرنوشت جهان را رقم بزنند. یکی از نور و دیگری از خون. نشانههای پیشگویی کاملا عیان شدهاند. اما از بین این دو دختر با فاصلههای زمانی و دنیاهای متفاوت کدام ملکه نمایانگر خون و کدام یک نشانگر نور است؟
قلم نویسنده به شدت قوی و ماهرانه است و تمام جزئیات به دقت برنامهریزی شده است.
داستان کششی غیرقابل بیان و پیچیدگی نوینی دارد که کمتر در کتابهای فانتزی جدید مشاهده میکنید.
📌حقیقتا چون برخلاف کتابهای فانتزی اخیر تبلیغ نشده بود دیرتر شروع به خوندنش کردم اما میتونم بگم با اختلاف داستان و موضوع اصلی بسیار خلاقانهتر از بقیه بود. و البته که قدر این داستان رو کسایی میدونن که از کتابهای ژانر فانتزی شبیه هم خسته شدن!
چند سطر کتاب
رییل بالا را نگاه کرد. صورتش خیس از عرق بود. امواج سوسوزن نور زیر پوستش در جریان بود. سایمن نمیتوانست نگاهش را از او بردارد؛ ملکه همزمان دوستداشتنیترین و دهشتناکترین موجودی بود که تا به حال دیده بود.
سایمن پرسید: «تو... رنج میکشی؟»
رییل خندید و از سر غافلگیری اندکی نفس نفس زد. «همیشه در رنج هستم.»
سایمن پاسخ داد: «خوبه.» اما لحظهای در سینهاش اندکی احساس شرمندگی کرد. ملکه یک هیولا بود، بله، اما هیولایی پابرهنه و خسته که محتاطانه نوزادی را در آغوش داشت.
امپیریوم 1 خشم زاد، کلر لگرند، زهرا چفلکی، نشر ویدا