کتابفروشی موریساکی
کتاب امروز
📒کتابفروشی موریساکی
مهرنوش
این کتاب از اون دسته کتابهاییه که آروم و روان و دلنشین پیش میره. اصلا مگه توی کتابفروشی چیزی جز این باید باشه؟
"تاکاکو" قلبش شکسته. دوست پسرش بهش میگه که قراره ازدواج کنه، و طوری رفتار میکنه که انگار رابطه ی اونها هیچ اهمیت خاصی نداشته و اون زیادی بزرگش کرده!!
تاکاکو دلشکسته از این رفتار و حماقت خودش که نشونهها رو نادیده گرفته، حتی از شغلش استعفا میده که دیگه اون پسر و نامزدش رو نبینه. در این حین داییش که سالهاست اونو ندیده پیشنهاد میده بیاد و طبقه بالای کتابفروشی زندگی کنه.
داستان از اینجا شروع میشه. زندگی بین کتابها و محلهی جیمبوچو، منطقهای که بیشترین کتابفروشی در دنیا رو داره، کم کم باعث تغییر در روحیه و روابط تاکاکو میشه. و در عینحال وجود خودش هم برای اطرافیان سودمنده.
چند سطر کتاب
چراغ را روشن کردم و در جستجوی یافتن کتابی جالب همه جا را زیر و رو کردم. اما واقعا نمیدانستم کدام یک از آنها ممکن است جالب باشد. به نظرم تنها یک مشت کتاب کپکزده بودند. با این حال، مطمئن بودم که دایی به راحتی میتوانست برخی از کتابهای مورد علاقهاش را به من معرفی کند.
با قیافهای شکست خورده، رو به روی کوهی از کتابها ایستادم و چشمانم را بستم. سپس دستم را دراز کردم و اولین کتابی را که لمس کردم، از میان کتابهای دیگر بیرون کشیدم. عنوان کتاب "تا زمان مرگ دختر" و نویسندهی آن سایسی مورو بود. ص40
📕کتابفروشی موریساکی، ساتوشی یاگیساوا، عهدیه قاسمی، نشر دانش آفرین