دختری که نیلوفر می دوخت
دختری که نیلوفر می دوخت
هانا یک دختر 14 ساله دو رگهی چینی آمریکاییه که تو آمریکای قرن نوزده، چند وقت بعد از فروکش کردن تب طلا با پدر و مادرش زندگی میکنه که مادرش در حادثهای کشته میشه و هانا رو با پدرش تنها میذاره. داستان بعد از مرگ مادر روایت شده که حکایتیه جذاب از چند سال خانه به دوشی این دو نفر در ابتدا و بعد مستقر شدن تو یک شهر مرزی. دست و پنجه نرم کردن با مشکلاتی مثل نژادپرستی و نفرت و تلاش برای ساختن زندگی جدید کنار آدمهایی با فرهنگها و زبانهای مختلف.
پدر هانا پارچه فروشه و مادرش هم خیاط بوده و هنرش رو تا قبل از مرگش به دخترش هم یاد میده و هانا نه تنها در این سن کم خیاطی رو یاد میگیره بلکه طراح لباس خوبی هم هست و از همین طریق درآمد هم داره اما یک مشکل هست و اون هم نژادپرستی موجود در جامعه اون زمان آمریکاس که احتمالا اوج دوران نژاد پرستی بوده، زمانی که سفیدپوستها علیرغم اینکه خودشون هم ساکنین اصلی آمریکا نبودن ولی خودشون رو برتر از همه میدونستن. برتر از زرد پوستها، سیاه پوستها و سرخ پوستها. این مشکل به قدری شدید بوده که هانا تا این سن هنوز نتونسته به مدرسه بره و خوندن و نوشتن رو تو خونه از مادرش یاد گرفته و بعد خودش به تنهایی ادامه داده و همیشه شوق رفتن به مدرسه داشته.
چند سطر کتاب:
یک خاطرهی مبهم از چیزی که مامان گفته بود، توی ذهنش داشت. چند هفته بعد از ازدواجشان، مامان و بابا رفته بودند توی خیابانهای لسآنجلس پیادهروی کنند. مردی مامان را دست انداخته و بهش توهین کرده بود، این کار به حدی بابا را عصبانی کرده بود که گلوی آن مرد را فشار داده بود، آنقدر که نزدیک بود آن مرد بمیرد. مامان حسابی ترسیده بود، آخر امکان داشت بابا دستگیر و به ضرب و شتم متهم شود. به خاطر همین هانا فهمیده بود که تا جایی که میشود، باید چنین اتفاقاتی را از بابا پنهان کند. اما پنهان کردنشان به این راحتیها هم نبود. ص96
دختری که نیلوفر می دوخت
، لیندا سو پارک، فهیمه صدیق عابدینی، نشر پرتقال. رده سنی: 12+