معرفی کتاب بی پدر - کلبه کتاب کلیدر

معرفی کتاب بی پدر

کتاب امروز

بی پدر

صهبا تنها زندگی می‌کنه، پدر و مادرش سال‌ها قبل هر کدوم به شیوه‌ای مردن. برادرش رهام هم ساکن ایران نیست. بعد از سال‌ها، عشق قدیمی رهام بهش زنگ می‌زنه و از اوضاع جدید برادرش میگه. صهبا تن به سفری میده که بعضی نقاط تاریک گذشته براش روشن میشه.

شاید کل داستان همین باشه، اما روایت داستان فقط همین نیست. "بی پدر"، خطی نیست بلکه خیلی نرم هر لحظه بین حال و گذشته در نوسانه. هر چیزی می‌تونه صهبا رو به گذشته پرت کنه. به نفرینی که دامن همه رو گرفته. مرگ بچه‌ای که پدر تک تک اعضای خانواده رو در آورده و هنوز هم دست‌بردار نیست.

علاوه بر اون روابط عجیبی که اشخاص با هم‌دیگه دارن بخشی از جذابیت ماجراست. مثلا رفتارهای پدرش نسبت به همه‌ی اعضای خانواده: وقتی مادربزرگ پیش بابا ناله می‌کرد که این زن بین بچه‌ها فرق می‌گذارد، بابا نگاه می‌کرد و سر تکان می‌داد. اما بابا هیچ فرقی نمی‌گذاشت: درخت آلبالو و گوجه‌ی توی حیاط برایش مهم‌تر از ما دوتا بود.
یا حتی رفتارهای دایی، که یک جورهایی شروع نفرین بود.

 علاوه بر مشکلات جدی‌ای که راوی با پدرش و بقیه داشته و داره، توصیف‌ها و تشبیه‌های جذابی هم توی داستان هست: سری هم به بیمارستان زدم. بهار آنجا نبود. دکترش هم نبود. رهام داشت به مردنش ادامه می‌داد. تنها اتفاق بادوام در زندگی رهام همین مردن است. هر وقت چیزی به دست می‌آورد، قرار بود از دست بدهد.

اگه حال داشتین، قبل خوندن این کتاب، داستان جریره رو هم از شاهنامه بخونید.

▪️بی پدر، مژده سالارکیا، نشر چشمه، 152 صفحه