ما تمامش میکنیم مقایسه ترجمه
#مقایسه_ترجمه
تسلط مترجم روی زبان مقصد رو انتخاب میکنید یا سانسور کمتر؟! مسئله این است!🥺
دو بخش کوچک از دو ترجمهی مختلف رو انتخاب کردیم. برای دونستن اینکه کدوم ترجمهی چه نشری هست به علامتهای 🟠 و 🟣 توجه کنید.
(البته این کتاب خواه ناخواه با حذفیات بسیاری مواجه شده و قطعا راهی برای چاپ نداشت ولی اقلا میشد چندتایی اشاره رو حفظ کرد.)
🟠با ما تمام میشود
کالین هوور
مریم رفیعی
نشر ایرانبان
🟣ما تمامش میکنیم
کالین هوور
آرتمیس مسعودی
نشر آموت
🟠 «فردا رو مرخصی گرفتم. گلفروشی تو هم روزهای یکشنبه تا ساعت یک باز نمیشه. با دوتا بطری نوشیدنی دارم میام آپارتمانت. دوست داری شب رو با من بگذرونی و فردا هم تا لنگ ظهر بخوابی؟»
از تاثیری که کلماتش روی من دارد خجالت میکشم. لبخند میزنم و میگویم: «حدس بزن چی شده؟»
«چی شده؟»
«میخوام شام درست کنم. خیال دارم پیشبند ببندم.»
میگوید: «واقعا؟»
«فقط یه پیشبند» و بعد قطع میکنم. چند ثانیه بعد پیامکی دریافت میکنم.
رایل: عکس لطفا!
من: بیا اینجا. عکس رو خودت میتونی بگیری.
وقتی در باز میشود تقریبا آماده کردن مخلوط کاسرول را به پایان رساندهام.
ص180
🟣«من فردا تعطیلم. یکشنبهها هم گلفروشی ساعت یک باز میشه. دارم با کلی خوراکی خوشمزه میام اونجا.»
در پاسخ میگویم: «میدونی چی شده؟»
«چی؟»
«من دارم برات شام درست میکنم. پیشبندم زدم.»
میگوید: «اِ، واقعا؟»
وقتی تلفن را قطع میکنیم، محتویات داخل ظرف پیرکس تقریبا آماده شده است.
ص182
ا****ا
🟠لبخند زدم: «جایی که همه چیز بهتره.»
اطلس هم لبخند زد. «در بوستون.»
الن، میدونم تو یه آدم بالغی و میدونی دقیقا بعدش چه اتفاقی افتاد، ولی تعریف اتفاقات دو ساعت بعد برایم راحت نیست. فقط به همین بسنده میکنم که یه عالمه خوش گذروندیم. یه عالمه هم خندیدیم. یه عالمه به همدیگه عشق ورزیدیم. مستقیم به چشمهام نگاه کرد و گفت: «دوستت دارم لیلی. تمام وجودت رو. دوستت دارم.»
ص212
🟣لبخند زدم. «جایی که همه چیز بهتر از اینجاس.»
او هم لبخند زد. «توی بوستون» و به چشمهایم نگاه کرد. «من دوستت دارم، لیلی. تو همه چیز من هستی. من عاشقتم.»
ص 216
فصل 17