هر دو در نهایت می میرند (جلد سخت) - کلبه کتاب کلیدر

محصول به سبد خرید شما افزوده شد.برای ادامه پرداخت بر روی سبد خرید کلیک کنید.

هر دو در نهایت می میرند (جلد سخت)

(داستانهای آمریکایی،قرن 21م،از پرفروش های نیویورک تایمز و ساندی تایمز،جایزه بهترین کتاب 2017)

 

 

هر دو در نهایت می‌میرند
📔 آدام سیلورا

✍️ کلبه‌کتاب‌کلیدر/  مینا لگزیان:
تابه‌حال براتون پیش اومده به روز قبل از مرگتون فکر کنید؟ این که می‌خواین چه کارهایی انجام بدید،کجاها برید، با چه کسایی خداحافظی کنید یا روی سنگ قبرتون چی بنویسید؟!
فکر کنید دولت این امکانو براتون فراهم کنه که بتونید از روز مرگتون خبردار بشید خب واکنش‌تون چیه؟ خیلیا ترجیح می‌دن اصلا از روز مر‌گشون خبردار نشن، بیشتریا وقتی، اسم "مرگ" میاد جبهه می‌گیرن، می‌ترسن یا می‌خوان ازش فرار کنن.
اما "آدام سیلورا " تو کتابی که امروز می‌خوام معرفی کنم دست گذاشته روی مسئله‌ی "مرگ" یا بهتر بگم "روز قبل از مرگ".
داستان کتابِ "هر دو در نهایت می‌میرند" درمورد دو پسر جوون به اسم "متیو" و "روفوس"هست که این بار قرعه به نامشون افتاده، کاملاً اتفاقی هر دو در یک روز "قاصد مرگ" بهشون زنگ می‌زنه و می‌گه امروز آخرین روز زندگیشونه. این دو پسر که اصلاٌ همو نمی‌شناسن با هم آشنا میشن و اتفاقات و لحظاتی که هر دو توی این 24 ساعت باقی‌مونده تجربه می‌کنن رو تعریف می‌کنن.

کتاب از پرفروش های "نیویورک تایمز" و "ساندی تایمز" هست و از اون کتاباست که تو دنیای مجازی زیاد تبلیغ شده و استقبال گسترده‌ای هم ازش شده. در مورد نویسنده هم باید بگم "آدام سیلورا "نویسنده جوون و تازه‌کار آمریکایی متولد 1990 هست که قبل از اینکه به نویسندگی رو بیاره تو کتابفروشی کار می کرده و نقد کتاب می‌نوشته. 
"هر دو در نهایت می میرند" اولین کتابی هست که از این نویسنده در ایران منتشر شده و افتخار این کار هم به "نشر نون" رسیده. از آدام سیلورا به عنوان نویسنده ای که "در حال تبدیل شدن به ستاره" هست نام می‌برند. باید بگم منم بی‌نهایت منتظرم دوباره از این قلم، کتاب بخونم.

◀️ چند سطر کتاب

برگشتم سر لپ‌تاپم و با چالش بزرگی مواجه شدم، متن سنگ قبرم که نباید بیشتر از هشت کلمه باشد. چگونه می‌توانستم زندگی‌ام را در هشت کلمه خلاصه کنم؟
همان‌جایی که زندگی می‌کرد مرد، در تختخوابش.
چه زندگی مزخرفی.
بچه‌ها بیشتر از او خطر می‌کردند.
باید حرف بهتری پیدا کنم. همه دلشان می‌خواست چیز بیشتری از من ببینند، خودم هم همین‌طور. باید بهشان احترام بگذارم. آخرین روزم را صرف همین کار می‌کنم. اینجا متیو خفته است: به عشق همه زیست.
روی «ارسال» کلیک کردم.
دیگر راه برگشتی نبود. بله، می‌شد ادیتش کرد، اما وعده‌ها را هرگز نمی‌شود، و زندگی به عشق همۀ وعده‌ای است که من به جهان هستی دادم.

▪️هر دو در نهایت می‌میرند/ نویسنده:  آدام سیلورا
مترجمان:  میلاد بابانژاد و  الهه مرادی/  نشر نون

عنوان اصلی: They Both Die At The End
نویسنده: Adam Silvera  


***

 

از خیابان می‌گذرم، اما این بار، دستی نیست که من را نگه دارد.


#کتاب_امروز 
هر دو در نهایت می‌میرند
 

مهرنوش: بالاخره قسمت شد کتاب "هر دو در نهایت می‌میرند" رو بخونم. البته یک دلیلش این بود که مشتریا میومدن می‌گفتن وای این کتاب "خیییلی" سانسور داره.
منم رفتم از یه سایت خارجی فایل اصل کتاب رو گیر آوردم و خوندم. و هر فصل رو با ترجمه مقایسه کردم.
از ابتدای کتاب تا حدود سی صفحه‌ی آخر در حد سه تا جمله‌ی کوچیک حذف داشت فقط! ولی از یه جایی به بعد مجبور بودن داستان رو عوض کنن و حق هم دارن چون چاره‌ای نیست انگار! از بلاهایی که سانسور توی ایران به سر مخاطب و اعتمادش میاره، میشه مثنوی نوشت ولی بگذریم.

"هر دو در نهایت می‌میرند" رمانی احساسی و خلاقانه هست که خواننده رو می‌کُشه و زنده می‌کنه! "متیو" و "روفوس" دو پسر نوجوان هستند که هر کدوم زندگی جداگانه‌ای دارن و در دنیایی زندگی می‌کنن که مرگ، دیگه غیر منتظره نیست. چند سالی میشه که قاصد مرگ راه افتاده و نیمه‌شب به افرادی که قراره در بیست‌وچهار ساعت آینده بمیرند، اطلاع میده. به دنبال این پیش‌بینی، خدمات مختلفی هم به راه افتاده مثلا مردم می‌تونن مراسم ختم بگیرن و با عزیزانشون خداحافظی کنن، سرگرمی‌های مجازی داشته باشن و تجربه‌هایی که فرصتشو نداشتن رو امتحان کنن و غیره.

متیو و روفوس هم تماس مرگ رو دریافت می‌کنن و به واسطه‌ی یک برنامه‌ی دوست‌یابی به اسم آخرین دوست با هم آشنا میشن. در طول کتاب، در ساعت‌های مختلف روز شاهد اتفاقات گوناگونی هستیم و می‌بینیم که رابطه‌ی متیو و روفوس چطور شکل می‌گیره و چطور می‌فهمن که واقعا زندگی کردن یعنی چی.
شما در خلال داستان قدم به قدم با این دو نفر به مرگ نزدیک می‌شید و یاس و غم و سپس رهایی رو حس می‌کنید. می‌فهمید دوست داشتن یعنی چی و چطور قدر لحظات زندگی رو بدونید.

ضمنا نویسنده یک کار جالب دیگه هم انجام داده. توی کتاب، یکی از شخصیت‌ها، پست‌های اینستاگرامی می‌ذاره و آی‌دی خودش رو میده. اون پیج واقعا وجود داره و شما می‌تونید به اون پیج برید و قدم به قدم با بچه‌ها، عکس‌هایی که گرفتن رو ببینید.
جعبه‌ی دستمال کاغذی هم فراموش نشه!

این کتاب جلد دومی هم داره اما اون جلد پیش‌درآمد کتاب اول هست و در واقع داره اتفاقات شبی رو تعریف می‌کنه که قاصد مرگ قراره راه اندازی بشه.

📘هر دو در نهایت می‌میرند،  آدام سیلورا،  میلاد بابانژاد،  نشر نون