و من دوستت دارم - کلبه کتاب کلیدر

و من دوستت دارم


📘و من دوستت دارم
📓فردریک بکمن

 کلبه‌کتاب‌کلیدر، سعیده تیموری: 
خب فکر نکنم نیازی به معرفی فردریک بکمن باشه. کمتر کسی هست که از بکمن و کتاب پرفروشش «مردی به نام اُوه» چیزی نشنیده باشه. امروز با هم سراغ رمان کوتاهی ازش به نام «و من دوستت دارم» میریم. این کتاب، سال 2017 به صورت یک یادداشت در روزنامه‌ی محلی منتشر شده. 

جناب بکمن در مقدمه‌ی کتاب گفتن که این داستان رو یک شبه و کمی قبل از کریسمس 2016 نوشتند. از طرفی زمان داستان هم همان حوالی کریسمس می‌گذره. تمامی اماکنی که در طول داستان نام بردن هم واقعی هستند. 

داستان با اعتراف به یک قتل شروع می‌شه. مردی میانسال در طول یادداشت‌های کوتاهی که برای پسرش می‌نویسه در مورد این قتل توضیح می‌ده. همزمان مرد گذشته‌ش رو برای پسرش مرور می‌کنه و در این بین گریزی می‌زنه به زمان حال و آدمایی که با مرگ دست‌وپنجه نرم می‌کنند.

در پشت جلد کتاب اومده: «این کتاب، داستان کوتاهی است درباره‌ی آنچه که در ازای نجات یک زندگی، باید قربانی کنیم. اگر نه آینده، که گذشته هم مهم باشد، اگر نه تنها جایی که می‌رویم، بلکه ردّپایی هم که بجا می‌گذاریم اهمیت داشته باشد، اگر مجبور باشیم همه‌ی دار و ندارمان را بگذاریم؛ خود را فدای چه‌کسی خواهیم کرد؟»

◀️چند سطر کتاب

امروز حتما صبح زود از خواب برخواهی خاست. امشب در هلسینگبوری شب کریسمس است و من یک نفر را کشته‌ام. می‌دانم که قصه‌های پریان این‌طور شروع نمی‌شود، اما من جان یک نفر را گرفته‌ام. فرق می‌کند بدانی جان چه کسی را؟
شاید نه. اغلب ماها می‌خواهیم باور داشته باشیم که هر قلبی که از حرکت باز می‌ایستد، کمتر از دیگر قلب‌ها نیست. اگر بپرسند: «آیا ارزش همه‌ی زندگی به یک اندازه است؟» اغلب ما بلند جواب می‌دهیم «بععععله!» اما این تنها زمانی است که به یکی از عزیزان ما اشاره کنند و بپرسند: «این زندگی چطور؟!»
آیا فرق می‌کند اگر من یک آدم خوب را کشته‌باشم؟ محبوب کسی را؟ یک زندگی ارزشمند را؟
اگر یک بچه باشد چه؟
ص7

و من دوستت دارم، نویسنده: فردریک بکمن، مترجم: الهام رعایی، نشر_نون