چهار فصل در ژاپن - کلبه کتاب کلیدر

چهار فصل در ژاپن

چهار فصل در ژاپن

✍🏻مینا 

فلو مترجم تازه‌کاری که بعد از ترجمه‌ی اولین کتاب خود دچار سردرگمی و ناامیدی  پیچیده‌ای شده است بعد از یک قرار شام دوستانه زمانی که در قطار برگشت به خانه است کتابی را پیدا می‌کند که آغازگر سفری دگرگون‌کننده در زندگی یکنواخت او می‌شود.

کتاب یک جلد قهوه‌ای ساده دارد و روی آن خیلی ساده نوشته شده است: صدای آب 
نوشته‌ی هیبیکی.
و همین. هیچ توضیحی اعم از نام انتشارات و ... ندارد و همین مورد کتاب را برای فلو مرموز‌تر نیز می‌کند و در ادامه تصمیم به ترجمه‌ی آن می‌گیرد.
برای فلو این کتاب ساده با جلد قهوه‌ای معجزه‌ای با خود به همراه می‌آورد که همه‌ی ما در سخت‌ترین لحظات زندگی‌مان منتظر آن هستیم.

 کتاب از آیا‌کو پیرزنی با شخصیتی محکم و متفاوت حرف می‌زند که کافه رستورانی کوچک را اداره می‌کند اما در واقع در این کافه در کنار پذیرایی از افراد مختلف آماده‌ی هم‌صحبتی با انسان‌های غریبه و آشنا است.
تا زمانی که تصمیم می‌گیرد از نوه‌ی پسر مرحوم خود به مدت چهار فصل نگهداری کند. کیو، پسری 19 ساله که با رد شدن در آزمون پزشکی مادر خود را ناامید کرده مادری که همیشه برای جلب رضایت او تلاش می‌کرد و حالا درمانده‌تر از همیشه مجبور به سفر به روستای کوچک و دورافتاده‌ی مادربزرگ خود است مادربزرگی که فقط تعریف او را شنیده است!

📕چند سطر کتاب

سرش را چرخاند و به کولترین نگاه کرد که روی فرش حصیری دراز کشیده و در خود جمع شده بود.
در خواب پاهایش تکان می‌خورد. «اگه جای گربه‌ها باشی می‌فهمی که اونا رویا‌بافی می‌کنن، ولی نمی‌ذارن این رویاها تمام وقت و وجود‌شون رو مختص خودشون کنن. ولی آدم‌ها کاملا اینطور‌ی هستن. ما در قبال تبدیل کردن رویا‌هامون به واقعیت، احساس اجبار می‌کنیم... و این همون چیز‌یه که هم باعث خوشحالی و هم باعث نارضایتی ما میشه.»

چهار فصل در ژاپن، نیک بردلی، ثمین سلاجقه، انتشارات دانش آفرین