📘 قطار سریع السیر شینکانسن

مینا

تصور کنید در یک قطار سریع‌السیر سفری بین توکیو و موریوکا پنج قاتل دیوانه و متفاوت درگیر یک بازی از پیش تعیین شده توسط یک مشتری می‌شوند. بازی سیاه و طعنه‌آمیزی که شما را در طی این سفر نه چندان بلند متحیر و سرگردان بر جای می‌گذارد و شما حتی خود را در موقعیتی می‌یابید که نمی‌دانید باید نگران قاتل باشید یا قاتل دیگری که در پی اوست!

شخصیت‌سازی متبحرانه‌ی این نویسنده، نقطه قوتی است که این اثر را جلو می‌برد.  هر قاتل به گونه‌ای شخصیتی جذاب و منحصربه فرد دارد و به شکلی زیر‌پوستی تاثیری اعجاب‌آمیز بر خواننده می‌گذارد.

یک قاتل انتقام‌جو با دلی شکسته و کینه‌ای شعله‌ور (کیمورا)، دو آدمکش حرفه‌ای اما با حماقتی طنزآمیز و مثال‌زدنی (لیمو و نارنگی)، قاتلی با استعداد اما با تفکر تئوری بدبخت بودن همیشگی خود (نانائو) و شاهزاده‌ای زیبا با باطنی سرد و خونین که همیشه یک  قدم از بقیه جلوتر است....

داستان سریع جلو می‌رود متن بسیار روان است و نویسنده حتی مجالی برای نفس کشیدن به شما نمی‌دهد و ضربات نفس‌گیر خود را یکی پس از دیگری وارد می‌کند. هیجان، اکشن و طنز سه رکن اصلی داستان است.

📌این نکته را هم فراموش نکنید وقتی این کتاب جنایی متفاوت را بردارید به شما  قول میدهم تا رسیدن به آخرین صفحه آن را زمین نخواهید گذاشت.

چند سطر کتاب

نانائو از این فکر رهایی ندارد: اگر چیزی یک بار اتفاق بیفتد، ممکن است دوباره رخ بدهد، و اگر دوبار اتفاق بیفتد، ممکن است بار سوم هم رخ بدهد، و اگر سه بار رخ بدهد، آن وقت بار چهارمی هم در کار است، پس می‌توانیم اینطور بگوییم که اگر چیزی یک بار اتفاق بیفتد، تا ابد به رخ دادن ادامه می‌دهد. مثل اثر دومینو. پنج سال پیش سرکار اولش، شرایط از آنچه گمان می‌کرد بغرنج‌تر شد، و پیش خود فکر کرده بود: اگر یه بار اتفاق بیفته، ممکنه دوباره رخ بده. بی تردید نوعی قدرت الزام‌آور در این فکر سرسری وجود داشت، چون کار دومش نیز فاجعه بود، و همین طور سومی. همیشه افتضاحی تمام و کمال رخ می‌داد.

📕قطار سریع‌السیر شینکانسن، کوتارو ایساکا، مژگان رنجبر، نشر نون