درخت دروغ
📗درخت دروغ
✍️مینا
«درخت دروغ یک معمای دروغین در بستری از اتهامهای کشنده»
اگر میخواهید این کتاب را شروع کنید آمادگی کافی برای درد کشیدن همراه شخصیت اصلی داستان، دختر نوجوان خانوادهی کشیش، فیث را داشه باشید.
آمادگی تحمل اینکه همهی مردم شما را نادیده میگیرند و حتی اجازهی خرید کردن ندارید.
در ابتدا کتاب، یک فضای سرد و تاریک از ژانر فانتزی را تصویرسازی میکند اما در چند قدم بعدی، شما در یک سیاهچالهی دردناک از ناکامیهای یک دختر، مرگ مشکوک یک پدر، درختی باستانی از دروغها و سلسله حوادثی در راستای انتقام میافتید که انتهایی ندارد.
بعد از سفر خانوادگی فیث یا به عبارتی فرار آنها از شهر خود به شهری دیگر هیچ چیز عادی انتظار خانوادهی کشیش طبیعت شناس، ایراسموس ساندرلی را نمیکشد.
رازی جاندار که کشیش از آن در اتاق نمور و بینور خود نگهداری میکند بهایی سنگین را طلب میکند.
داستان جذاب درخت دروغ در کنار فانتزی بودن و رازآلودی ویژهی خود، سختیها و مشکلات دختری را نیز نشان میدهد که برخلاف خواست عموم و جامعهی زمان خود به علوم طبیعی علاقه دارد. حتی اگر برای او ممنوع باشد. حقیقتا خواندن این کتاب برای سنین بالاتر از نوجوانی هم خالی از لطف نیست.
جوایز کتاب:
- برندهی جایزهی کاستا بوک در سال 2015
- برندهی جایزهی لس آنجلس تایمز در سال 2015
- برندهی جایزهی بوستون گلوب در سال 2016
- نامزد دریافت جایزهی لوکوس سال 2015
- نامزد مدال کارنگی در سال 2016
- نامزد جایزهی کتاب نوجوانان Rhode Island در سال 2019
- نامزد جایزهی Andre Norton در سال 2016
- نامزد جایزهی کتاب YA در سال 2016
- جزو 10 کتاب منتخب خوانندگان جوان YALSA
چند سطر کتاب
این همون دختر خوب فیث بود؟
دختری که در آینه بود قادر بود هر کاری انجام دهد؛ هر چیزی بود، جز خوب. تمام اینها با یک نگاه مشخص بود.
من خوب نیستم. چیزی در سر فیث رها شد و با بالهای سیاه در آسمان پرواز کرد. هیچ آدم خوبی، حسی رو نداره که من دارم. من شرور، حیلهگر و پر از خشمم. نمیتونم نجات پیدا کنم.
دیگر بدنش داغ نبود و حس درماندگی نداشت. حس موذیانهای داشت؛ مثل وقتی که ماری با پیچوتاب حرکت میکند.
📗درخت دروغ، فرانسیس هاردینگ، الناز ذهبی، نشر پرتقال