سه شنبه گذشت - کلبه کتاب کلیدر

سه شنبه گذشت


سه شنبه گذشت

 

"سه‌شنبه گذشت" داستانی‌ست از جنایت و قتل‌هایی بیمارگونه در بستر یک بازی ذهنی و روانی...

در هر صفحه‌ی این کتاب نویسنده نه تنها گره قبلی را باز نمی‌کند بلکه همراه با یک اتفاق پیش‌بینی نشده‌ی هولناک گره‌ی جدیدی به داستان می‌افزاید و در کنار آن نیز به یک سرنخ ریز برای خواننده‌ی بادقت و کنجکاو به شکلی نامحسوس اشاره می‌کند.

فریدا کلاین یک روانکاو عجیب با استعدادی خدادادی به خواست سربازرس کارلسن، آشنای قدیمی، درگیر یک پرونده‌ی پیچیده‌ی قتل، کلاهبرداری و... می‌شود که بی‌شک کسی جز فریدا از عهده‌ی آن برنمی‌آید.

در قدم اول فریدا با پیرزنی روانپریش، عجیب و جنازه‌ی عریانی که در آپارتمان او یافت شده روبرو می‌شود. جنازه‌ای که معلوم نیست پیرزن چه مدت با علاقه از او نگهداری کرده!
در بخش‌هایی از داستان نویسنده با گذشته‌ی فریدا و پرونده‌ای دیوانه‌وار از یک دوقلوی متفاوت که یکی از آنها قاتل است و هنوز زندگی این روانکاو تحت تاثیر اوست مواجه می‌شود. 
قاتلی که بعید نیست سر و کله‌ی آن در پرونده‌ی جدید نیز پیدا شود. 
در داستان تمامی شخصیت‌ها به‌گونه‌ای مظنون و مشکوک تلقی می‌شوند. و در هر سطر خواننده بیشتر گیج می‌شود.

یکی از نقاط قوت و جذابیت داستان، روانکاو کاریزماتیک و عجیب، فریدا کلاین به عنوان شخصیت اول داستان است که به گونه‌ای تمامی افراد دور و بر خود را تحت تاثیر قرار می‌دهد.

قلم نویسنده سخت پر از ریزه‌کاری و مناسب یک داستان جنایی پلیسی است. در کنار آن شخصیت‌سازی‌های محشر و قابل درک داستان نیز از کتاب "سه‌شنبه گذشت" یک اثر ممتاز جنایی به وجود آورده که سخت شما را تحت تاثیر قرار می‌دهد.

چند سطر کتاب 

وقتی از بلندی پایین آمدند و منظره هموار شد، کارلسن جریان میشل دویس را برای فریدا تعریف کرد؛ قضیه‌ی خانه‌ی توی دتفرد و جسد گندیده‌ی پیدا شده به حالت نشسته روی کاناپه‌ی میشل را که لای موهایش شانه‌ای فرو رفته و لبهایش ماتیکی بود.
«ما فکر کردیم مرگ طبیعی یا تصادفیه، ولی توی گردن استخوونی هست که فقط به دلیل خفگی می‌شکنه»
فریدا گفت: «استخوون لامی.»
«من فکر می‌کردم تو یک روان‌درمانگری.»
«قبلش پزشکی خوندم، تو که خبر داری.»
«به هر حال، حق با توئه. گاهی خفت می‌کنن و استخوون لامی نمی‌شکنه، ولی اگه استخوون لامی واقعا بشکنه، یعنی تو رو خفه کردن. به نظرم تشخیصم درسته. مهم اینه که اون مرد رو کشتن.»
فریدا گفت: «زنه کجاست؟»
«برش گردوندن به بیمارستان روانی، جایی که هیچوقت نباید ترکش می‌کرد.»

 سه‌شنبه گذشت، نیکی فرنچ، فرزانه امین صالحی، نشر کتاب مجازی