سال درخت
📕سال درخت
▪️یک راوی مرده، شجرهنامه خانوادگی، پرشهای زمانی زیاد، در هم تنیده شدن خیال و واقعیت، نقش پررنگ خرافات، همه اینها در خدمت روایت سرگذشت کموبیش تلخ یک خانوادهی ایرانی با سیوسه عضو، از گذشته تا حال.
▪️شخصیت پریسای داستان "سال درخت" بی شباهت با اورسولای "صد سال تنهایی" نیست چرا که هردو معتقدند با توسل به علوم غریبه میتونن آینده افراد رو پیشبینی کنن. البته در مورد پریسا بعد از سالها تحصیل علوم غریبه فقط اتفاقات بد قابل پیشبینی بود. تا جایی که راوی که همون برادر مردهی پریساست، میگه: "نمیفهمم این همه عجله برای دانستن مصیبتها چیست؟ چه سود داشت برای تو پیشبینی تصادف مامان و بابا که نتوانستی جلوش را بگیری؟ یا مرگ من؟"
این برادر مرده در طول داستان و به تناوب، برادرش پویا که مبتلا به سندروم داونه یا خواهرش پریسا که در حال مهاجرت به کاناداست رو خطاب قرار میده و گاهی هم آیندهی این خانواده رو از زبون این راوی روحشده میخونیم.
📗چند سطر کتاب
تلگراف مربوط به خودکشی مصطفی فقط چند ساعت بعد در همان روزی که خبر فوت رضا آمد، به متینه رسید. بعد از آن مدتی طول کشید تا مرتضی به انگلستان رفت و با جسد برادر و برادرزادهاش به تهران بازگشت. چهل روز عزاداری ادامه داشت. متینه چنان بیوقفه میگریست که هیچکس نمیدانست این همه اشک را از کجا میآورد. جاریاش ملکه برایش حرف درآورده بود که از زیر دستمال قایمکی از انفیهدانی، اشک روی گونهاش میریزد. معصومه دختر بزرگش برای پایان دادن به این حرفها، اشکهای یک روز مادرش را در اشکدانی بلوری جمع کرد و وقتی جلو چشمان از حدقه بیرون زدهی زنان فامیل و همسایه اشکدان را خالی کرد، چهار لیوان پر از اشک چشمان متینه بیرون ریخت. صفحه 53
▪️با تشکر از نویسنده که شجرهنامه این خانواده رو اول کتاب قرار داده وگرنه ممکن بود تو هزارتوی نسبتهای فامیلی یک خانواده ایرانی گم و گور بشیم.
▪️این کتاب ترجمه انگلیسی هم داره که سال2016 توسط خانم کارولین کراسکری، مترجم آمریکایی، در لندن منتشر شده.
سال درخت، ضحی کاظمی، نشر کتاب کوچه