آشپزخانه شیشه ای
کتاب امروز
📗 آشپزخانه شیشه ای
🔸 لیندا فرانسیس لی
✍️ کلبهکتابکلیدر/ مهرنوش چمنی:
آشپزخانه شیشهای رمانی جذاب به سبک رئالیسم جادوییه. پورتیا موهبتی داره که نسل اندر نسل از طرف مادریش به ارث برده. مادربزرگش یک رستوران کوچک داره به اسم آشپزخانه شیشهای. اون میتونه با کمک غذا، حال دیگران رو بفهمه و اونها رو شادمان کنه و یا از اتفاقات آیند ه خبردار بشه. از بین سه نوه هم فقط پورتیا این موهبت رو داره. اما با رخ دادن اتفاقات غم انگیز، ترجیح میده این ویژگی رو کنار بذاره چون تحمل نداره ببینه خانواده و اطرافیانش رو از دست میده. شاید هم استفاده درست از موهبتش رو درک نکرده. بعد از فراز و نشیبهای بسیار، پورتیا با قلبی شکسته محل زندگیش رو ترک میکنه و به منهتن میره تا زندگی جدید رو شروع کنه و با مردی آشنا میشه که ...
نگران نباشید چیزی لو نرفته، چون تازه داستان از این بخش شروع میشه.
بخوام بهتر توصیف کنم این کتاب چیزی بین "مثل آب برای شکلات" و کتابای خواهران برونته در متنی مدرنه. مثل آب برای شکلات از این جهت که رئالیسم جادویی داره و ارتباط تنگاتنگی با آشپزی هم داره و اگه اهل آشپزی باشید خیلی بهتون خوش میگذره. خواهران برونته هم از جهت روابط نسبتا سمی عاشقانه😅 که توی اون داستانها زیاد میشه دید.
در کل کتاب جذاب و دوست داشتنیای هست به شرطی که ناشر پیش از چاپ کتاب رو میداد یک ویراستار درست و حسابی! غلطهای املایی و خطای هکسرهی فراوان قشنگ آدمو دق میده. اگه حساس باشید این نکته میتونه حسابی شما رو عصبانی کنه.
◀️ چند سطر کتاب
صبح روزی که خواهرش گم شد، پورتیا کاتکارت با فکر زغال اخته و هلو از خواب بیدار شد.
دهانش پر از طعم میوه بود، فوق العاده شیرین و واقعی، انگار آنها را در رویا خورده بود. خمیازه کشان از تخت بلند شد. دمپاییهای راحتی و کرکی محبوب و لباس گشاد بلندش را پوشید و بیحوصله وارد آشپزخانهی کوچک کاراوانشان در حومه ویلو کریک تگزاس شد. بدون فکر راجع به کاری که میکرد، زغال اخته را از توی یخدان و هلو را از توی جا میوهای برداشت.
ص 11
📘 آشپزخانه شیشه ای، لیندا فرانسیس لی، فیروزه مهرزاد، نشر هیرمند، 460صفحه
عنوان اصلی: American Dirt
نویسنده: Jeanine Cummins