پنج گانه افسانه 1 (آشیانه افسانه)
#کتاب_ماه_تیر #کلبهکتابکلیدر
📗پنج گانه افسانه 1 (آشیانه افسانه)
✅ انتخاب: #زهرا_حکیمی
"کندرا" و برادرش "ست"، قرار است که چند هفتهای را در خانه پدربزرگ بگذرانند.
آنها چیز زیادی درباره پدربزرگ و مادربزرگ نمیدانند، خاطرهی زیادی از آنها در ذهن
ندارند و تاکنون هیچ گاه خانهی پدربزرگ و مادربزرگ را ندیدهاند !! خانه پدربزرگ... منطقهای حفاظت شدهای است با انبوهی از درختان، که خانهای قدیمی و باغی زیبا در وسط آن قرار دارد. باغی که پر از پروانهها و پرندگان زیباست! بلافاصله پس از ورود آنها به باغ پدربزرگ هشدار میدهد که آنها اجازه ندارند از حصارهای باغ فراتر رفته و به جنگل بروند... این جملات کافی است تا آنها هیجان زده، وکنجکاو شوند... این منطقه اسرار آمیزتر از آنیست که "کندرا" و "ست" فکر میکنند! آیا آنها به راز آشیانه افسانه پی خواهند برد؟
من قسمت اول این کتاب رو دو سال پیش خوندم و خیلی دوسش داشتم اما نتونستم قسمتهای بعد رو پیدا کنم و بالاخره وقتی قسمت دوم رو
و خریدم، دوباره اولی رو خوندم که همه چیز یادم بیاد خب خیلی جذاب بود...شاید وقتی معرفی رو بخونین واستون تکراری به نظر بیاد اما اونطوری که فکر میکنین نیست و خیلی هیجان انگیزتر، مرموز تر و پر ماجراتر از اونی هست که به نظر میاد؟ توصیفهای نویسنده دقيق و عالی بود و کمک میکرد همه چیز رو به خوبی تصور کنیم و درک کنیم ولی این توصیفات گاهی اوقات زیاد از حد میشد و یه ذره خسته کننده...
از همون اول ماجرا جذب کننده بود اما بعضی از قسمتها که خیلی مهم بودن و خیلی جای توصیف و تعریف بیشتر داشتن، بهشون کمتر پرداخته شده بود و اونطوری که انتظار میرفت نبود... مثلا شب نیمهی تابستون یا اون زن پشت پنجره خیلی بهشون پرداخته نشده بود ماجرای کتاب تا حدودی شبیه به فیلم افسانهی اسپایدرویک هست ولی جذابتر... داستان خیلی غافلگیر کننده بود و شخصیت پردازی هم خوب بود...ولی شخصیتای منفی مثل افيرا و باهومات خیلی مورد توجه قرار نگرفتن که به نظرم این یه ضعف بود... در كل من خیلی دوسش داشتم و پیشنهاد میکنم که مطالعه کنید.
🔸پنج گانه افسانه 1 (آشیانه افسانه)
، #براندون_مول، #میلاد_فشتمی، #نشر_بهنام