معرفی: نسرین ناصری

من تا قبل معرفی این کتاب در همین چالش بهترین کتاب ماه، نمی‌دانستم جین وبستر ادامه‌ی کتاب مشهور《بابالنگ دراز》 را در کتابی دیگر به نام 《دشمن عزیز》 نوشته است. آن هم در قالب شخصیت سالی مک براید، دوست صمیمی جودی آبوت!
مشتاقانه شروع کردم به خواندن این کتاب.
راستش به اندازه کتاب بابالنگ دراز جذبش نشدم، اما به نوبه خاص خود، گیرایی در متن داشت که مخاطب را تا انتها با خود می‌کشاند.

جودی و جرویس مدتی می‌شود ازدواج کرده‌اند؛ از سالی درخواست می‌کنند که سرپرستی نوانخانه جان گریر را به عهده بگیرد. سالی بعد از بسیاری کلنجار رفتن با خود و اطرافیانش این مسئولیت سخت را قبول می‌کند.
در آنجا با دکتر مک‌ری آشنا می‌شود و نامش را دشمن می‌گذارد. در ادامه ماجرای جالبی در پیش است.

◀️ متن کتاب:

آن عبارت را که بالای سر در اتاق غذاخوریمان نوشته شده بود به یاد می‌آوری؟ عبارت این بود:《خدا رزاق است.》 ما آن را پاک کردیم و رویش خرگوش کشیدیم. آموزش این باور به کودکی طبیعی که خانواده‌ای مناسب و سقفی بالای سرش دارد خیلی خوب و طبیعی است ولی برای کسی که تنها و آخرین پناهش هنگام ناراحتی، نیمکت پارک است، آموزشی محکم‌تر لازم است.
"خدای مهربان دو دست و یک مغز و دنیایی بزرگ به ما عطا کرده است. اگر از آنها خوب استفاده کنید، به همه چیز می‌رسید، در غیر این صورت به چیزی نمی‌رسید."
این شعار مشروط ماست.

🔻 دشمن عزیز،  جین وبستر،  مهرداد مهدویان،  نشر قدیانی

www.klidar.ir
t.me/klidarnews
instagram.com/instaklidar