تاراس بولبا
کتاب امروز
📗تاراس بولبا
✍🏻مینا
در کتاب اینطور آمده است: "درست زمانی که حاکمان روس جنوب روسیه را بیصاحب رها کرده بودند از میان مردم، قومی سر برآوردند که قزاق نام داشتند و با هر خطری چه مغول و چه جنگ دست و پنجه نرم میکردند و نقشی پررنگ در تاریخ ملت خود بازی کردند."
شخصیت اول داستان یک پیرمرد قزاق است. روح یکهتاز و آتشین و یکدندگی بولبای پیر که از منش قزاقی او سرچشمه میگیرد جز جنگ با هیچ چیز دیگری خاموششدنی نیست.
پس از بازگشت دو فرزند پسر بولبا در میان غم و گریهی مادر به دستور پدر و همراهی او به سمت اردوگاه سچ راهی شده و داستانی از جدال، اشک و دلاوری را رقم میزنند.
این اثر با قلم مخصوص و سبک متفاوت گوگول که طنز بهخصوصی نیز با خود دارد در ادبیات روس و حتی جهان به زیبایی ماندگار شده است.
داستان در کنار معرفی تاریخ یکی از اقوام مهم، داستانی را بازگو میکند که از دل مردم شروع میشود.
⚫️چند سطر کتاب
«آفرین، پسرم! زندهباد! میدانی... اصلا حالا که اینطور شد، من هم با شما میآیم! به خدا که میآیم! اینجا بمانم که چه غلطی بکنم؟ گندم سیاه بکارم و خانهداری کنم؟ یا خوکها و گوسفندها را بپایم و با زنم سرگرم خالهبازی شوم؟ برود گم شود. من قزاقم! هیچ دلم نمیخواهد این طور زندگی کنم. حتی اگر جنگی هم در کار نباشد، باز عیبی ندارد؛ همراهتان میآیم و در زاپاروژیه گشت میزنم. به خدا قسم که میآیم.»
▪️ تاراس بولبا، نیکالای واسیلیویچ گوگول، یلدا بیدختی نژاد، نشر ماهی