01 اردیبهشت 1397
تا پیش از این کتاب، من با ترجمههای آقای یعقوبی آشنا بودم و مشتری پر و پا قرص. ترجمههای ایشون که حرف ندارن و هیچ بحثی هم نداریم، اما این کتاب! آثار تالیفی این نویسنده رو نخوندم که پیش زمینهای داشته باشم ولی برای کتاب "تهران،دنیا،تمام وقت" بگم که جدا انتظار این همه خلاقیت رو از نویسندههای ایرانی نداشتم. (میدونم الان خیلیا جبهه میگیرن ولی واقعا مدتهاست کتاب خوب از نویسنده ایرانی کم دیدم).
راوی دچار شکست عشقی شده و در این حین با یک سازمان سری آشنا میشه. در واقع سازمان سری خودش باهاش تماس میگیره و یک ماموریت مهم که معلوم نیست چیه رو بهش واگذار میکنه. حالا راوی باید علاوه بر شغل خودش در اداره نظارت بر نظارت بر دستفروشان مترو (نظارت اشتباهی تکرار نشده)، به وظایف سری خودش هم برسه...
این رمان طنز که در مجموعه کتابهای #جهان_تازه_دم نشر چشمه منتشر شده، یک رمان جذاب و پرماجراست که در اول کار کمی غیر واقعی به نظر میرسه، اما خیلی وقتها میبینیم که اتفاقات این کتاب چندان هم دور از واقعیت نیستند و اغراق دلچسبی در موردشون انجام شده.
#چند_سطر_کتاب
خانهی مهدی ده پانزده نفری جمعاند. خود مهدی گوشهای کنار دوست مطبوعاتیاش، آرش، نشسته و گپ میزنند. مینشینیم کنارشان.
«مهدی، راستی برنامهت با تلویزیون چی شد؟»
«سریال رو که بیخیال شدم. داستانش مربوط به شلوغیهای چندسال پیشه. حوصله ندارم تو فیس بوک علیهم کمپین راه بندازن. حالا دوتا فیلم تلویزیونی پیشنهاد شده. یکیش رو میخوام این هفته کلید بزنم.»
«چی هست داستانشون؟»
«یکیش در مورد یه زن و شوهره که میخوان از هم جدا بشن اما تو راه مشهد متحول میشن و با هم آشتی میکنن. یکیش هم در مورد یه پیرمرد و پیرزنه که آخرین آرزوشون اینه که برن شمال، دریا رو ببینن اما بعد تصمیم میگیرن پولش رو بدن به معتمد محل شون بده گداگدولهها.»
آرش ته نوشیدنیاش را در میآورد و پوزخند میزند. «چه داستانهای خفنی! نفس آدم بند میاد.»
مهدی بیتفاوت شانه بالا میاندازد. «بعضی وقتها باید اینجوری نون خورد. این کارها رو تلویزیون راحت تصویب میکنه. خوب هم پول میدن، از بودجهی الف.»
ص 9
تهران، دنیا، تمام وقت/ حسین یعقوبی/ نشر چشمه/ رقعی/ شومیز/ چاپ اول1396/ 158صفحه/ 14000 تومان
یادداشت: کلیدر/ مهرنوش چمنی