امروز قصد معرفی کتاب "نامههای عاشقانه به مردگان" رو دارم که کتاب جدیدی هست و تازه از نشر میلکان متنتشر شده.
دوست دارم اول کمی در مورد نویسنده بگم، "اِیوا دلایرا" نویسندهی تازه کار اهل لس آنجلس، آمریکا هست که خودش میگه خیلی وقته مینوشته اما خیلی نوشتههاشو جدی نمیگرفته تا اینکه از روی بخت و اقبال همکار "استیون چباسکی" نویسندهی کتاب معروف "مزایای منزوی بودن" میشه و نوشتههاشو میده چباسکی بخونه اونم بهش میگه: "وقتشه یه رمان بنویسی"...
خانم اِیوا دلایرا هم وقتی پشت چراغ قرمز توی ترافیک واستاده ایدهی کتاب نامههای عاشقانه به مردگان به ذهنش میرسه و اینطور میشه که تبدیل میشه به یه "رمان نویس".
موضوع کتاب در مورد یک دختر منزوی و تنها به اسم "لورل" هست که تازه "می" خواهر جسور و زیباشو از دست داده و دوران سختی رو میگذرونه. تو دبیرستانِ لورل اولین تکلیف درس انگلیسشون اینه هرکس نامهای به افرادی که مُردن بنویسه و اونو تحویل معلم بده؛ لورل هم شروع میکنه به نوشتن نامه به مردههای مختلف ولی نامهها رو تحویل معلمشون نمیده.
کتاب ممکنه اولش یکم گیج کننده باشه چون پُر پینوشت هست که مجبوریم به آخر کتاب مراجعه کنیم تا بفهمیم مثلاً "کرت کوبین" کیه که لورل داره براش نامه مینویسه ولی اگه یکم خوشبین باشیم بهتره بگم کلی به اطلاعات عمومی آمریکاییمون اضافه میشه.
و در آخر اینکه روی جلد کتاب نوشته: "برای طرفداران منزوی بودن"! که اینجا میخوام با کمال احترام یه انتقاد به "نشر میلکان" وارد کنم؛ به نظرم به جای استفاده از نام یه کتاب معروف بهتر بود خود نظر "استیون چباسکی" رو که روی طرح اصلی کتاب هم درج شده، میآورد چون نشر میلکان این کارو نکرده خودم نظر استیون چباسکی رو اینجا میارم، باشد که از اسم کتاب مشهوری برای تبلیغ کتاب جدیدی استفاده نشود.
استیون چباسکی: "من واقعاً این کتاب را دوست داشتم. کتاب نامههای عاشقانه به مردگان بیش از آنکه یک شروع طوفانی و خیره کننده باشد، اعلانی با صدای ادبی جسورانه است".
◀️چند سطر کتاب
وقتی من و می بچه بودیم، بابا که از در خانه وارد میشد، میدویدیم و بغلش میکردیم. عاشق این بودم که بابا عرق کرده و خاکی بود؛ انگار که دنبال ماجراجوئی بوده است. مامان آشپزی میکرد و بوی گوشت سرخشده و فلفل چیلی خانه را پر میکرد. بابا همیشه میگفت که مامان شبیه نانواهاست. همین طوری مواد اولیه را درون غذا نمیریخت تا آخر سر آنرا بچشد. هر مادهای به دقت اندازهگیری شده بود.
اما زندگی اینطور نیست، حتی اگر همهچیز را درست انجام بدهی، نمیتوانی مطمئن باشی که نتیجه چطور خواهد بود. اتفاقها و زندگیها عوض میشوند. قبلاً وقتی بابا به خانه برمیگشت، بعد از یک روز کاری قوی و سرحال به نظر می رسید. حالا خسته است؛ انگار بلدوزر از رویش رد شده باشد. وقتی بچه بودیم، بالا رفتن ازسر و کول بابا خوب بود. اما حالا میترسم اگر خیلی به او نزدیک شوم، سُر بخورم و تمام غمی را که در درونش پنهان کرده است، بیرون بریزم. ص 29
◾️نامههای عاشقانه به مردگان / نویسنده: اِیوا دلایرا / مترجم: زهرا صادقی/ نشر میلکان/ چاپ اول 1398/ 250صفحه / 39هزارتومان
عنوان اصلی: Loves Letters To The Dead
نویسنده: Ava Dellaire
یادداشت از: مینا لگزیان