#کتاب_امروز
📕 # قصر_آبی
📗 #لوسی_ماد_مونتگمری
📒مترجم: #مریم_حاجی_علیرضا
📘#نشر_افق
📚@klidar
کلیدر/ #مهرنوش:
والنسی دختریست که در اوایل دهه 1920 در شهری واقع در اونتاریوی کانادا زندگی میکند. شهر "دیروود" البته شهری تخیلی و ساختهی نویسنده است، اما بر مبنایی واقعی نوشته شده. ویکیپدیا نوشته است: این کتاب یکی از معدود رمانهای بزرگسال لوسی ماد مونتگمری بوده و تنها کتابیست که لوکیشن آن خارج از جزیره پرنس ادوارد نوشته شده است. نویسنده این کتاب بیشتر به خاطر "آنی شرلی" و "جادهای به اونلی" (قصههای جزیره که البته اقتباسی از آثار مونتگمریست) معروف است.
والنسی دختری بیست و نه ساله، به قولی ترشیده و پا به سن گذاشته است! دختری که با قواعد و عرف آن زمان دقیقا با همین مشخصات توصیف میشود. او با مادر و عمهاش زندگی میکند و هرگز پا فراتر از دستورات آنها نگذاشته و هرگز پاسخی به بیاحترامیها نداده است. اقوامی که همیشه در حال عیبجویی و خردهگیری از سایرین هستند و خود را مردمانی پرهیزگار و با تقوا میدانند.
والنسی در پی دردهای قلبی به پزشک مراجعه میکند و متوجه میشود که مبتلا به بیماری قلبی بوده و حداکثر تا یک سال دیگر فرصت زندگی دارد. اینجاست که نویسنده مهارت خود در غافلگیر کردن مخاطب را به تصویر میکشد. انتخابهای بعدی والنسی که او را "داس" نیز صدا میزنند، عواقبی زنجیروار خواهد داشت و موجی سراسرِ داستان را خواهد گرفت.
👈مدتها از زمانی که دیگر رمانهای کلاسیک نمیخوانم میگذرد. اما اسم لوسی ماد مونتگمری و طنازی ویژهی او جای بحث باقی نمیگذارد. روایت جذاب و طنزهای ظریفی که درمیان مکالمات جدی جای میدهد، خواندن داستانها را بسیار لذتبخش میکند. گرچه ماجرای داستان چندان پیچیده نیست و برای مخاطب امروزی به قولی همهچیز "رو" است، اما از ویژگیهای رمانهای مونتگمری، وجود شخصیتهاییست که در زمان خود بسیار جسور و متفاوت محسوب میشدند.
◀️ #چند_سطر_کتاب
با تلخی فکر کرد در تمام زندگیاش از چیزی ترسیده است. از اولین خاطراتی که به یاد میآورد این بود که دخترعمو استیکلز گفته بود خرسی بزرگ و سیاه در قفسهی پایین پلهها زندگی میکند و او به شدت ترسیده بود.
- و من همیشه همینطور خواهم بود. میدانم. نمیتوانم جلوی ترسم را بگیرم. اصلا نمیدانم زندگی کردن بدون ترس چگونه است.
ترس از دلخور کردن مادرش، ترس از توهین به عمو بنحامین، اینکه هدف تحقیرهای عمه ولینگتون قرار بگیرد، ترس از اظهارنظرهای تلخ عمه ایزابل، نارضایتی عمو جیمز، اینکه به عقاید و نظرات خانوادهاش توهین کند، ظاهر را حفظ نکند، اینکه آنچه فکر میکند به زبان بیاورد، ترس از فقر سالهای پیری، ترس. ترس. ترس. او هیچ وقت نمیتوانست از ترس بگریزد. ترس مثل تارعنکبوتی آهنی او را در خود گیر انداخته بود.
ص 30
📙 قصر آبی/ لوسی ماد مونتگمری/ مترجم: مریم حاجی علیرضا/ نشر افق/ رقعی/ 432 صفحه/ چاپ اول1396/ قیمت: 31000تومان