سمفونی مردگان
#کتاب_ماه_تیر #کلبهکتابکلیدر
📙 #سمفونی_مردگان
✅ انتخاب: #مینا_شوریابی
جلوی کتابخانه کوچکم ایستادهام و دلم میخواهد کتابی را شروع به خواندن کنم، اینکه چرا #سمفونی_مردگان را انتخاب میکنم نمیدانم ولی انگار روحهای سرگردانی از لابلای کتاب آوایی سر دادهاند و آن را شنیدهام و دلم میخواهد با آنها همخوانی کنم ...
کتاب را برمیدارم و شروع میکنم، در صفحه اول کتاب نوشته است: قابیل گفت من تو را البته خواهم کشت هابیل گفت مرا گناهی نیست...
پوست تنم مورمور میشود. آنقدر فضای شروع واقعی است که میفهمم داستان میتواند پیرامون برادرکشی، حسادت، مرگ و جنایت و و و بچرخد...
داستان بسیار تراژیک و غمانگیز است. قهرمان داستان پسری است با روحی هنرمند و بسیار روشنفکر که در خانوادهای پدرسالار و بسیار سنتی بزرگ میشود، به شعر علاقه زیاد دارد و کتاب بسیار میخواند ولی با تمام اختلافاتی که با پدرش دارد از عقایدش دست نمیکشد و تا جایی پیش می رود که پدر اتاق و تمام وسایل و کتاب های او را به آتش می کشاند و آیدین خانه را ترک میکند. با خانوادهای ارمنی آشنا میشود و ماجرای عشق شورانگیز آنجا اتفاق میفتد و....
آیدین دو برادر به نامهای یوسف و اورهان دارد و آیدا خواهر دوقلویش آنقدر مظلوم و غریب است که در لابلای زندگی و داستان گم میشود. اورهان برادر کوچکتر، عزیزکرده پدر است ولی چشم دیدن موفقیتها و غرور شکستناپذیر آیدین را ندارد و آنقدر حسادت در وجودش رشد میکند تا بالاخره بقول پدر، هوس میکند این غرور لعنتی را بشکند ...
داستان به زبان چند راوی روایت میشود و فضای داستان طوری است که هرلحظه تغییر میکند و خواننده را به حال و گذشته میبرد و همین به جذابیت داستان میافزاید.
◀️در کتاب از زبان معشوقه آیدین میخوانیم:
من نمیدانم آیا مادرش هم او را به اندازه من دوست داشت؟ آیا کسی میتواند بفهمد که دوست داشتن او چه لذتی دارد و آدم را به چه ابدیتی نزدیک میکند؟ آدم پر میشود. جوری که نخواهد به چیز دیگری فکر کند. نخواهد دلش برای آدم دیگری بلرزد و هیچگاه دچار تردید نشود...
و به راستی که آیدین داستان چنین است و خواننده این را حس میکند. روح هنرمندی که در جستجوی خودش به دیوانگی میرسد.
🔹سمفونی مردگان، #عباس_معروفی، #نشر_ققنوس
t.me/klidarnews / www.klidar.ir / instagram.com/instaklidar
ا📗📙📘ا